رد پای خدا

 

ای سحر رازهای تو را من ،می شود سالها می شناسم

چون شفق پیش پای عزیزت ، صبح را پربها می شناسم

روز چون وقت ظهر آیدم باز، بی قراری کنم بهرت ای دوست

من غروب و شب تیره را از، رد پای خدا می شناسم

خلوت کوچه های دل انگیز در شب، ماه را میهمان خدا کرد

این ضیافتگه عاشقان را، با نماز و دعا می شناسم

خوش درخشید صبح سعید از، عید فطر همه روزه داران

عطرو بوی گل مخلصان را، از پیام خدا می شناسم

چشم دل بازکردم و دیدم، دست بسیار بردامن حق

قول رب کریم و رحیم از، سوره هل اتی می شناسم

سیدا دست دل سوی او کن، او کفایت کند مبتلا را

گر زبانت به حکمت شود باز، گو غنی از گدا می شناسم