فریاد شیطان

 

روزگاریست شیطان فریاد میزند:

آدم پیدا کنید ،  سجده خواهم کرد

 

بازي زمانه

بازي زمانه

اين بازي زمانه مرا خسته كرده است       

چون جُغد بد ترانه مرا خسته كرده است!

مي گيردَش  بهانه  دلِ  درد مندِ من               

تكرار اين بهانه مرا خسته كرده است!

          همچون كبوتري كه به معراج ميرود                      

ماندن در آشيانه مرا خسته كرده است ! 

 هرز است در حريم حق انديشه وخيال       

 بن بست اين كرانه مرا خسته كرده است!

چون  سازِ كوك ِ،  زندگي ي  پرترانه ام             

 آهنگ تازيانه مرا خسته كرده است!

آفت  گرفته  غنچه ي نشكفته ي بلوغ              

 وآن بالغ فتانه مرا خسته كرده است!

در شهر عشق قبضه اهريمن است عشق        

 اين شهر بي نشانه مرا خسته كرده است!

ديگر ملول  ديو  وددِ دل شده دلم                

اين ديوُ دد خرانه! مرا خسته كرده است!

غم ، ميزند زبانه  زجان  پر آتشم               

 اين  رنج بي بهانه  مرا خسته كرده است!

بذري كه حضرتش بنهاده است در دلم          

كي ميزند جوانه؟ مرا خسته كرده است!

با گل چو بلبلانم وباشمع همچو يار                 

نا همدل زمانه مرا خسته كرده است!

سيد  بگو كه " خسته ي اغيار ِ ناكسيم

اعمال خود سرانه  مرا خسته كرده است!

سلام ‘اين جا مشهداست

طنزی بدون شرح

از مححمد رضا حسيني مود

***************

سلام

اين جا مشهد است

به هر طرف كه روكني

عقربه نگاهت،به سمت حرم مي چرخد

آن جا بهشت را مي نوشي.

 

هر چه شيخ است ،اطراف حرم است:

شيخ طوسي ، شيخ طبرسي ، شيخ بهايي...

در زيرگذر حرم، با اشتباهي كوچك

به جاي امام رضا، نواب روبرويت سبز مي شود

نواب تورا به ميدان عدالت مي برد

- همان ميدان اعدام سابق-

 

با معلم پس ازدانش آموز و دانشجو به زندان مي رسي

زندان سر ميدان تربيت است

فرهنگ نرسيده به تربيت، بن بست مي شود

آموزش و پرورش ، در حاشيه فرهنگ است

دانشجو درست روبروي هفت تير است

هفت تير سريع به پيروزي ميرسد

 

پس از استقلال ، از آزادي كه بگذري

به جمهوري اسلامي مي رسي

صدا وسيما، سر جمهوري اسلامي است

در صدا وسيما،به نوفل لوشاتو باز ميشود

جمهوري اسلامي را شهيد منتظري به بعثت مي رساند

 

مصلي پراست ازعمده فروش ها

كوكاكولا درست وسط كوثراست

باغ ملي روبروي كنسولگري پاكستان است

شركت نفت روبروي اوقاف وامور خيريه است

پروما درجانباز است ، اما جانبازي آن جا نمي بيني

در فلسطين يك سرزمين ورود ممنوع وجود دارد

به نام باغ بزرگ ملك آباد

 

دادگستر ي روبروي سازمان تبليغات است

ارشاد ادامه ي قاضي طباطبايي است

فرمانداري، در مركز پاسداران است

بيمارستان امدادي را وسط فداييان اسلام ساخته اند

فرودگاه ،درامتداد جمهوري اسلامي است.

 

بسيج همان برق سابق است كه به ضد مي خورد

ولايت، به وسط وحدت مي خورد

امت از وحدت شروع مي شود

و به بعثت ختم مي شود

 

در دانشگاه ابتدا به دكترا مي رسي

آخرش به سراب

از دروازه طلايي تا سراب

ده قدم فاصله است

        ***** 

مشهد يك تهران ديگر است

تجريش دارد، زعفرانيه ولويزان دارد 

در وكيل آباد بوق قطارها، چرتت را پاره مي كند

دانشگاه فردوسي سر ميدان آزادي است

اما دري به آن ندارد

 

از امام علي تا امام حسين وامام هادي

اين طرف شهر خبري نيست

در سجاد ، سجاده سخت گيرمي آيد

عوضش نسترن هست ، نيلوفر هست

بنفشه و مرجان ولاله هم هستند

- از شمالي تا جنوبي شان-

البته امين و حامد وسينا هم هستند

 

خيام خيلي چراغ قرمز دارد

به وي‍‍ژه وقتي به سجاد مي خورد

سعدي فقط صوتي و تصويري است

پل حافظ چهارراه گاراژدارهاست

در توس كاوه ي آهنگر تا توانسته آهن فروشي زده است

 

دنبال ايرج ميرزا نگرد!

اورا از شهر بيرون كرده اند

ميرزاده عشقي را به جهان آرا بخشيده اند

عشقي امير كبير را قطع مي كند

امير كبير بهشتي را

 

گاز ، شرقي و غربي است

مطهري شرقي وغربي نيست-فقط شمالي وجنوبي ست-

چمران به چهارطبقه مي خورد

كوهسنگي از شريعتي شروع ميشود

 

 مدتي است علاقمندان سيدي بيشتر شده اند

چون امسال خيلي سبز شده است

در الهيه يك متر زمين ، خدا تومان قيمت دارد

شهرك ناجا پراست از:

نرگس،شكوفه،نسيم،ياس،اختر،سنبل ، بنفشه و...

 

قاسم آباد خيلي شلوغ است

يك خيابان حسابي آن دكتر حسابي است

شيرپاستوريزه درحجاب است

دكتر حسابي،دكتر شريعتي، دكتر يوسفي و اديب،

همگي حجاب را قطع مي كنند

آخر حجاب ، ميثاق است

آخر ميثاق هم، نمايشگاه.

 

امام خميني  به بزرگراه آسيايي مي خورد

كه تمام شهر را دربرمي گيرد

مردم  عبادي را دوست دارند

چون از شهدا شروع ميشود و به امام حسين مي رسد

در ميدان شهدا،جاي لاله ها را ساختمانهاي شيك مي گيرند

- چند سال است شهدا را به كلي نبش كرده اند-

 

این جا همه پديده را دوست دارند

چون از همه قشنگ تر و با كلاس تر است

 

اين جا مردم زياد به ويراني مي روند

به هارونيه و حصار مي روند

بند گلستان را ، آنها گلستان كرده اند

خواص بيشتر به چاه خاصه مي روند

                 و سرآسياب 

جوان ترها ، روزها به كارده و جاغرق مي روند

                                   شبها به چاليدره!

 

راستی

خانه ما میدان حر است

آخرسرافرازان!!

 

اِنكار مي شوي تو پسر عَم ، مَيا مَيا

اِنكار مي شوي تو پسر عَم ، مَيا مَيا

*****************

اي صاحبِ ولايتِ خاتَم ، ميا ميا

 بر اين زمينِ يكسره ماتَم ، ميا ميا

اي حُجّتِ خدا تو صَبوري و ما عَجول

از بهرِ اين عَجولي يِ مُبهَم ، ميا ميا

مَردُم براي مُشكلِ خود گريه مي كنند

 قربانِ جَدّت عالَم وآدم ، ميا ميا

دريا نخُشكَد! از قَدَمِ شبهِ ياوران

موسي يِ طور باش وبه اين يَم ، ميا ميا

والله عاشقم به وِصالِ رُخَت عزيز

 هر گز مَباد ، مو زِ سَرَت كَم ، ميا ميا

خَلقِ زمان خوشَند به دوري ودوستي

 بَر بَسته خُلق و خِصلتِ آدَم! ، ميا ميا

آتش فَكَنده اند وتُرا داد مي زنند !

 ترسم ترا به جوخه برند هَم!، ميا ميا

فصلِ عزيزي و آخِ ناتون گُذشت ُرفت

خون مي شود دل تو در اين غَم ، ميا ميا

پيران ما ، در حسرت ديدار مُرده اند

 پُشتِ يَلانِ منتظرت خَم ، ميا ميا

با نام و روزگارِ تو كاسب شدند بسي !

 آقا ، براي مُستَمِعِ كم ، ميا ميا

خون مي دَوَد به چشمِ من از رنجِ اضطراب

 اينجا جهنّم است تو يكدَم ، ميا ميا

معدود ياوران تو خَلوَت گُزيده اند

 تا فَتحِ باب ، از قلَم وفَم ، ميا ميا

تا ديو جامه گانِ سيه سينه حاضرند

بي حاصل است كوثر و زَمزَم ، ميا ميا

از راستی تو هم شدی قربانی دروغ

قلب دروغ  می تپد از  دم   میا میا

آتش فكنده اند وترا داد ميزنند

 تَرسَم ترا به جوخه بَرَند هَم ، ميا ميا

صد كوفه انتظار كشد كاروان ترا

 بيعَت نكرده! مي دَهَدَت سَم ، ميا ميا

هر چند سويِ معرفت اندر زشان دهي

باشند مُريدِ تاجِ شهِ جَم! ، ميا ميا

هر جمعه چشم ميدَوَد از قبله يِ نگاه

 قرباني يِ صفاتِ چِشاتَم ، ميا ميا

از فَرطِ گريه اي كه دعا كردم ، اي وَلي

 خشكيده هر دو كاسه يِ چَشمَم ، ميا ميا

اين عهد و اين هِزاره ترا لايق است؟ نيست!

 بگذار تا بريزَدَش چون بَم! ، ميا ميا

يك روز مي رسد كه زمين لايقت شود

 آن روز مي رود زجهان غم ، ميا ميا

گويند آيي و به روايت كشيده اند !

 سالي كه جُمعه بود مُحرّم ، ميا ميا

شاهانه بر گُزار شود مَجلِسَت! وَليك

 زانويِ مُخلصان بغلِ غَم ، ميا ميا

تلخ است كامَ جانِ مريدانِ دَر به دَر

 داني هر آنچه نيز ندانم ، ميا ميا

عُمري گذشت و داد زَدندَت ، بيا بيا

آقا نيامدي!، پس از اين هم ، ميا ميا

تا در مسير كويِ عَدالَت گذر كني

 يَا بنَ الحَسَن، هَدَر شَوَدَت دَم ، ميا ميا

سيّد به لطفِ عشق برايَت چُنين سرود

اِنكار مي شوي تو، پسر عم ، ميا ميا