حرف و عمل
حرف و عمل
**********
اي دل دَمي به وادي يِ حرف وعمل گُذر
در كشتزارِ زندگي يِ خويش كن نظر
آن هاتفي كه جانِ گرامي خبر دهد
بر مي دَمَد ز بُرج و رَه و وادي يِ دگر
گر جان ودل به عشق نپَرَوردي اي عزيز
خونابه ريز، از بصَر و ناله از جگر
از شوقِ معرفت چه بَسا خوشه چين راه
زين راه بي نهايت و پر خوف وپر خطر
عُمري به پاي واعظ ومنبر، به دان اميد
تا آنكه شايد از برِ ساقي برَد ثمر
فرصت شمار وعشق وجواني زِ كف مده
در پيچ وتاب، شايد و اما و هر اگر
با شور و مستي دستِ ارادت به خلق ده
بادا كه عرش وفرش ، به زير آري و زبَر
بر مُصحف نَبي نظر انداز و هم وَلي
كام دل از عسل به كف آور و يا شكر
گفتم كه دل به شوق در آرَم براي دوست
با اوست ٬گر به حلِ معما كنَد اثر
با مدّعي به رسمِ مروّت ، جفا خطا ست
حرف وعمل ببين و به اصلِ غزَل نگر
سيّد نه مثلِ سعدي يِ شيرا ز عاشق است!
نِي همچو حافظ از دلِ الفاظ با خبر
!
سید محمد شجاعی (سید پردیس)