((الفت))
((الفت))
دلم به غیر تو الفت به کس نمی گیرد
چو بلبلی است که جا در قفس نمی گیرد
فلک ز ذکر و ثنای جهانیان کر شد
که طفل گوش دل من جرس نمی گیرد
غریبه شد دل و آواره خراباتی
به غیر قرب تو منزل به کس نمی گیرد
اگر چه زندگی ام غرق عشق و مستی شد
رحیل قافله بوی هوس نمی گیرد
به گلشن دل خود بارها نظر کردم
درخت وصل تو هرگز هرس نمی گیرد
به تندران و سواران ندا دهید کنون
که یار چابک ما را فرس نمی گیرد
به حکم فضل و درون مایه های یار فهیم
یقین که لطف مرا هم عبث نمی گیرد
به شعر وبیت چه کوشی نفس زنان سیّد
عروس عاشـق دریا نفـس نمی گیرد
+ نوشته شده در یکم تیر ۱۳۹۲ ساعت توسط سید محمد شجاعی - معمار وآرشیتکت
|
سید محمد شجاعی (سید پردیس)