حس عاشقانه
حس عاشقانه
*************
آتش تب دلم زبانه زد ،
من اسیر حس عاشقانه ام
کو کسی که ثبتِ تا به تا کند ؟
نبض شعر نغز وعاشقانه ام!
درد ورنج ومحنت از ازل،
حاصل وداع ما و دلبر است
کی شود به هم رسیم و وصل،
با حبیب روح عاشقانه ام
همسفر نه ا ی برو و واگذار،
این بلور نازک وشکسته را
تا که جام دست او شود،
کاسه ی دو چشم عاشقانه ام
واژه های عشق هم فراری اند،
از مسیر کوچه های عاشقی
بس که داغ و پخته می شوند ،
در تنور طبع عاشقانه ام
آتش نگاه زور و زر،
دست نابکار فسق و شور و شر
حیله و فریب کین نگر،
خم نموده نخل جان عاشقانه ام
خلق را نگر چه سرخوشند ،
از چرای آب و نان زندگی
غافل از بهشت خفته در ،
عمق قلب عاشقانه ام
دل خراب قطره ای شراب،
از سبوی خضر دست روزگار
تا که همدمی کند دمی ،
با بساط و میل عاشقانه ام
سیدا : بگو نبرده ام ،
سود نوبهار عشق و عاشقی
عشق گشته کیش ومات من ،
در خزان عمر عاشقانه ام
سید محمد شجاعی (سید پردیس)