خاستگاه معماری در اندیشه اسلامی وظهور آن در معماری سنتی ایران
بسمـه تعـالـی
خاستگاه معماری در اندیشه اسلامی وظهور آن در معماری سنتی ایران
سیّد محمّد شجاعی
آرشیتکت
در این نوشتار سعی بر آن شده است تا ضمن ترسیم مختصری از وضعیت فعلی معماری ایران به ریشه های هویتی معماری سنتی کشورمان که میراث گران سنگ وگنجینه گرانبهای گذشتگان هنرمند این مرز وبوم است اشاره شده و مبانی گوشه ای از ارزشهای حاکم بر فضاهای مسکونی این معماری به رشته تحریر در آورده شود.
با بیان خلاصه ای از تعریف و جایگاه علمی و هنری آن ،موضوع را با طرح سؤالاتی پیگیری می نمائیم که : براستی معماری چیست ؟ واز کجا آغاز شد؟ رسالت معماری چیست ؟ وبه کجا می رود ؟
معماری عبارت است از علم وهنر شکل دهی به فضای زیست انسان ،به عبارت دیگر معماری بوجود آورنده فضائی است که انسان را از نیروهای طبیعی مصون می دارد وافعال زندگی اجتماعی او را در بر گرفته و به نیازهای مادّی و معنوی او پاسخ می دهد .
معماری ساختن با محتوا و تلفیقی از علم ، فنّ وهنر است .مجموعه عالم نمونه ای از یک معماری با محتوا و با انگیزه توسط معماری حکیم و با بصیرت است .
بر خلاف تعابیر عمومی یا عوام از معماری که بصورت ظاهری بناها توجه دارند ، یکی از نکات درستی که امروزه می توان در معماری به آن اشاره کرد آن است که در معماری باید به فضاهای داخلی توجه نمود ، و یا به عبارت دیگر آن ساختمانی موفّق است که فضای داخلی آن ما را بخود جلب کرده و از لحاظ معنوی بر ما اثر مطلوب گذارد وآن ساختمانی ناموفّق است که فضاهای آن ما را خسته کرده و از خود براند .
در نتیجه فوق اگر بگوئیم که فضای داخلی جوهر واصل معماری است بدان معنی نیست که ارزش یک معماری تنها در وجود ارزش فضائی آن نهفته است .زیرا هرساختمانی مجموعه ای از ارزشهای مختلف فرهنگی ، اجتماعی اقتصادی فنی ، کاربردی ، تزئینی وفضائی است وموفقیت یک ساختمان حاصل تلفیق و ترکیب درست و بجای تمام این عوامل و عناصر است بعبارت دیگر ضوابط ومعیارهای طرّاحی وسازندگی این فضاها در مفاهیم اجتماعی –اقتصادی – سیاسی – فنّی واقلیمی نهفته است ، زیرا فضای معماری نیز باید پیوند خود را با فرهنگ، حقایق اجتماعی ونیازهای مادی ومعنوی جامعه خود حفظ نماید با ذکر این مقدمه به سراغ موضوع اصلی می رویم .
اساساً وقی یک معمارساختمانی را طرح می کند از مجموعه دانش قرنها استفاده می کند .
معماری از آن هنگام که انسان اوّلیه برای خود و خانواده اش غار یا پناهگاهی را طرح کرده ومورد استفاده قرار داد شروع شد ، معماری تاریخ وقایع احوال ، افکار واعمال است . تاریخ طرح و معماری را میتوان در جنبش بزرگ تاریخ (بشر) و مستقیماً با آن جستجو کرد ؟
معمار در سراسر این جنبش تاریخی ، همواره به پیشرفت ریاضیّات و علوم تکیه کرده است
این پیشرفت ها منجر به ایجاد مواد ساختمانی ومتدهای تازه شده است ، بطوری که می توان گفت در 50 سال اخیر توسعه جدید در مهندسی معماری و مواد ساختمانی جدید حتی بیش از تمام تاریخ قبلی معماری تغییراتی بوجود آورده که ماحصل این پیشرفتها را تحت عنوان معماری معاصر در پیش رو داریم .
گذشته هرگز نمی میرد بلکه جزءپیوسته هستی است یا به گفته هانری برگسن1 فیلسوف فرانسوی، گذشته بلا انقطاع در آینده راه خود را باز می کند2 .
اما مسئله این است که چگونه بایستی با گذشته ارتباط بر قرار کرد ؟
1-Hanry Brogson 2- فضا ،زمان ،معماری
حقیقت آن است که رابطه با گذشته بایستی بصورت آمیزش یا امتراجی از سه زمان حال ، گذشته وآینده باشد تا همچون خود زندگی ترکیب پیوسته ای را بوجود آورد ویا حداقل الهام از موفقیتهائی باشد که بشر در سایه آن به معرفتی سازنده دست یافته است .
ما در معماری در جستجوی علائم و نشانه های هستیم که بوسیله آنها تا آنجا که برای یک زمان ممکن است از محدویتها وامکانات ، از احتیاجات و هدفهای خود آگاه شود
درپیشرفت زمان ، معماری چون با زندگی پیوسته است می تواند به ما بصیرتی برای تمام صور این زمان بدهد ؟ همه چیز در معماری از گرایش این هنر به برخی اشکال تا انتخاب راهی که آنرا طبیعی ترین راه برای حل پاره ای مسائل ساختمانی می یابد وآن را بر می گزیند شرایط عصری را که معماری از آن حیات بر می گیرد و در آن نمو می کند نشان میدهد معماری محصول شرایط و عوامل فراوانی مانند عوامل اجتماعی ، اقتصادی ، علمی ، فنی وعادات و رفتار آدمی است و وجود هویت در آن معرف حضور اندیشه انسان و فرهنگ در معماری است .
معماری یک زمان ممکن است در تحت تأثیر انواع و اقسام شرایط بوجود آمده باشد اما همینکه بوجود آمد همانند موجود زنده ای است که صفات مخصوص خود را داراست و از حیات دیر پائی برخوردار است ، ارزش آن در قالب تعابیر جامعه شناسان و اقتصاد دانان که مبدأ آ نرا توضیح میدهند نمی گنجد ؟ بلکه تأثیر آن ممکن است حتی پس از آنکه محیط اصلی آن تغییر کردیا از بین رفت ادامه پیدا کند .
معماری می تواند به ماوراء زمان تولدش برسد و تاثیرش میتواند به ماورای طبقه اجتماعی که آنرا آفریده راه یابد که معماری حاوی ایده ها و ارزشهاست.
در مطالعه معماری عصر حاضر باید ببینم چگونه عصر ما در یکی از مظاهر خود ،معماری تجسم یافته است برای فهم این نکته بایستی در یابیم معماری عصر حاضر چه عواملی را از گذشته به میراث برده است . و باید از دانشی که به دوام در دوره های تاریخی گذشته نشوو نما یافته آگاه شویم . معماری همچون آینده منعکس کننده زمان خود است ومعمار بایستی چون کیمیاگر پویا باشد .
معمـاری کهـن وسنّتـی ایـران
اساس هنر معماری درجهان متأثر از دو نوع فرهنگ (کهن وجدید) است تلفیق دو نوع فرهنگ به نحوی است که گاه یکی را از دیگری متمایز و در مواردی آمیخته با هم جلوه گر میسازد .
در کشورهای اروپای غربی سبک های قدیم که تحت عنوان «رومن» و «گوتیک» مشهور است چنان با فرهنگ قوی و امکانات محلی آمیخته شده که باعث دگرگونی های زیادی در معماری اروپا گردید .
ازآمیختگی سبک ها با آداب وسنن وامکانات ساکنین (کشورهای شرقی) معماری پدید آمد که کاملاًمتفاوت با نوع اروپائی آن است نمونه آن ساختمانهای چوبی چین است .
آثار هندی ، ترکی ،عثمانی وکشورهای اسلامی غربی نیز از این قاعده مستثنی شده اند وضمن آنکه متأثر از معماری جدید شدند ،اصالت های قومی و محلی خود را حفظ کرده وهر کدام ویژگی خاص خود را دارند.
معماری جوامع جز با مطالعه وآشنائی با زبان وفرهنگ آنان امکان پذیر نیست .
با همه تفاوتهائی که در معماری اقوام مختلف جهان وجود دارد شاید (معماری سنتی)انتخاب مناسبی برای نام سبک معماری ایرانی باشد همان معماری که معرف فرهنگ و شخصیت ماست .
معماری سنتی در ایران ریشه ای به مراتب عمیق تر و گسترده تراز هر جای دیگر داردشاخه های مختلف هنرهای معماری ایران بویژه پس از ورود فرهنگ غنی اسلام تا کنون به بهترین شکل ممکن بوجود آمده است که شناخت بخشی از آن مستلزم مطالعات وسیع است.
یکی از علل عمده نفوذ فرهنگ معماری جدید غرب درایران و سایر کشورهای جهان ضایعات حاصل از (نقل سینه به سینه)فرهنگ معماری سنتی بوده است .بدیهی است جلوگیری از گرایش وسیع و بی روّیه به سمت کلاسیک شدن معماری در ایران فقط با نشر وگسترش فرهنگ غنی معماری و معیارهای سنتی اسلامی میسر خواهد بود چرا که معماری بیانگر زندگی است و بدون معیار، ابزار سود جویانه است .
نگاهی به معماری معاصر کشورمان نشان می دهد که به تبع از فرهنگ استعماری غرب ،گرفتار اشتباه مضاعف بوده ایم چرا که نه تنها در نگرش معماری خطای غربیان را دنبال کردیم بلکه معماری نا معقول آنان را با کیفیتی نازلتر اجرا کردیم .
به بیانی دیگر مقدمات اشتباه اصلی ما هنگامی فراهم آمد که دنباله روی جنبش معماری مدرن غربی شدیم در حالیکه درباره فلسفه وجودی و پیامد توسعه آن تعمق کافی نکرده بودیم امروزه با وجود تاخیری طولانی در اعتراف به بیهودگی این جنبش هنوز شنیدن حقایقی در مورد ماهیت این جنبش از زبان خود غربیان خالی از فایده و لطف نیست .
«برولین» در فصل نخست کتاب انتقادی خود «شکست معماری مدرن» می نویسد که :
ارائه دهندگان معماری بین المللی مدرن می گویند که سبک عالمگیر آن ،محصول منطقی یک بر خورد عقتانی با طرّاحی ، مصالح و تکنیکهای نوین می باشد به تماشاچی حیرت زده گفته می شود که این فرمهای تازه تهی از میراث (گذشته)«کاربردی»یا اقتصادی یا دیکته شده ازسوی مصالح وتکنیکهای نوین می باشند.
1- Brolin
ولی اینها به سادگی منطق تراشیهایی است که به خاطر سبک طلبیها صورت می پذیرد.1
و ایضاً ادامه می دهد که : البته همواره سعی شده است که این حقیقت از نظر مردم مخفی بماند، به همین لحاظ ، معماری مدرن هرگز به عنوان سبکی معرفی نشده است بلکه برای زمانی دراز به عنوان جنبشی «مبتنی بر»حقیقتها به حساب آمده است بطوریکه قادر نیستیم آن را مجموعه ای از جمال پسندیهای دلبخواهی منظم شده در نظر بگیریم 2
«جالبتر اینکه هرگز به ذهن ما خطور نکرد که طرفداران معماری بین المللی مدرن از حقایقی صحبت می کنند که از سنتهای پروتستا نتیسم و سرمایه داری قرن نوزده نتیجه می شود»3
هرگز نمی بایستی اجازه دهیم که حقایق نامرتبط به این مرزوبوم در دل ما اعتباری پیدا کند چه برسد به آنکه خود شیفته و دلباخته محصولات آن شویم.
سپس جای تکرار این مطلب هست که اگر از ابتدا به محتوای واقعی آنچه که طرفداران این جنبش ادّعا می کنند و یا واقعیّتی که ((برولین)) از آن صحبت می کند توجّه می کردیم نمی بایستی اجازه می دادیم که اندیشه های ناسازگار با طبع کشورهای شرقی به پشتوانه انرژی فسیلی مفت به چنگ آمده از همین کشورها به سادگی جامه عمل به خود بپوشد و در مسیر مبارزه حدّاقل می توانستیم معماری غربی را در این گوشه دنیا تحریم کنیم. ولی افسوس که در عمل چیز دیگری اتّفاق می افتد.
واقعیّت این است که نه تنها منابع ما در غرب برای تبلور اینگونه نظریّه های نامعقول مصرف شده است بلکه ما خود به تولید ساختمانهای ((انرژی ضایع کن)) پرداختیم.
و امّا اشتباه فوق مضاعف ما از آنجا ناشی شده است که اینگونه نمونه های نامعقول معماری را با نقص فنّی هم اجرا کردیم، در نتیجه نه فقط با شیوه طرّاحی نامعقول، بلکه علاوه بر آن، ______________________________________________________
2- همان مأخذ ص 15 Brent c. Brolin thefailure of modern architecture (New york wan mmostrand company 1976) p.8.
-1ازشکست معماری مدرن ص 13
به دلیل عدم رعایت استانداردهای مهندسی در طرح و ساخت اجزاء ساختمانی واتّصالات آنها، کمر به حیف و میل منابع زیرزمینی خود بستیم. برای اثبات این ادّعا نیازی به تحقیقات پیچیده نیست. کافی است که در کوچه و بازار راه افتاده و نحوه غلط استقرار ساختمانها در مجموعه های مسکونی، فرم و جهت غیرمنطقی ساختمانها، مصالح نامناسب، ضخامت غیرمعقول دیوارها و سقفها، و ابعاد ناصحیح درها و پنجره ها و ..... را با دیده کنجکاو، و واقع بین نظر انداخت و به عاقبت اینگونه معماری های بدخیم اندیشید.
اکنون در این برهه حسّاس تاریخی که سعادت قطع الفت با ارزشهای کشورهای استعماری در همه کارها از جمله معماری را پیدا کرده ایم لازم است که به خود آییم و معماری را از نو با نگرشی آغاز کنیم که خود را از نحوست اشتباهات گذشته در امان بداریم و گر نه در صورت ادامه روال موجود علاوه بر تولید مشکلات فراوانی در زندگی روزمرّه مردم از عمر رو به زوال منابع انرژی فسیلی خود با سرعتی فزاینده خواهیم کاست و فاجعه به بار خواهد آمد و به فرموده رهبر فقید انقلاب امام خمینی رضوان الله تعالی علیه باید باور کنیم که:
« اگر بخواهید می توانید و اگر بیدار شوید می خواهید.
ریشه هـای هویّتـی در معمـاری سنّتـی ایـران
در حدود 98% از ما مردم ایران مسلمانیم، ما مسلمانان ایرانی به اسلام به حکم اینکه مذهب ماست ایمان و اعتقاد داریم و به ایران به حکم اینکه میهن ماست مهر می ورزیم. از اینرو سخت علاقه مندیم مسائلی را که از یک طرف به آنچه به آن ایمان و اعتقاد داریم و از طرف دیگر به آنچه که به آن مهر می ورزیم پیوند دارد.
بحث در ماهیّت تمدّن ایرانی و تحوّلاتی که منجر به هنر اسلامی گردید خارج از ظرفیّت این مقوله است. ولی در اینکه، ایران از یک تمدّن کهن برخوردار بوده است و (( ایرانیان بقایای تمدّن تلطیف شده و پرورده ای به اسلام تحویل دادند که بر اثر حیاتی که این مذهب در آن دمید جان تازه گرفت.1)) شکّی نیست گو اینکه ( ایران از نظر خاورشناسان) به شرح و بسط مفصّل استفاده از این تمدّن در دوره اسلامی می پردازد.
از آن جمله درباره صنایع عهد ساسانی می نویسد: صنایع عهد ساسانی از لحاظ تاریخ هنر ایران مهم است. فنّ معماری در آن دوره ترقّی کرده بود و هنوز از بقایا و انقاض کاخها و مساکن و معابد و قلّاع و سدّها و پلها می توان به عظمت آن پی برد. در فیروزآباد و شاپور و سردستان فارس و تیسفون(( مدائن)) و قصر شیرین بقایای قصرهای ویران ساسانی مشهود است.
جاحظ در کتاب (( المحاسن والاضداد)) ادّعا می کند:
(( ایران ساسانی بیش از هر چیز به ساختمان توجّه داشت و این امر از سنگ نبشته هایی که از آن دوره باقی مانده پیداست. امّا به کتاب توجّه نداشت،بر عکس دوره اسلامی که هم به ساختمان توجّه شده است و هم به کتاب2))
همچنین ویل دورانت در تاریخ تمدّن (خاتمه جلد دهم از ترجمه فارسی) می گوید:
سید محمد شجاعی (سید پردیس)